امروزه زندگي شهرنشيني و پيشرفت فناوري نهتنها انسان را از طبيعت دور ساخته و عدم آسايش و آرامش انسان را به دنبال داشته بلكه محيط شهري و محل زندگي انسان را به محيط خشك و استرسزا تبديل نموده است. با توجه به مطالعات انجامشده مشخص ميشود كه سلامتي روحي و جسمي انسانها، طبق مشاهدات تاريخي، همواره در برخورد با طبيعت تأمين گرديده و نياز مبرم به طبيعت باعث شده كه انسان مستمراً در پي يافتن زماني براي بازگشت به آغوش طبيعت باشد. دغدغه پاسخگويي به اين نياز منجر به پيدايش گرايشهايي در حوزهي طراحي گشته است. گرايشهايي نظير طراحي ارگانيك، طراحي پايدار، طراحي سبز و طراحي اكوتك؛ اما در اين ميان گرايشي با عنوان طراحي بيوفيليك شكلگرفته است. فرضيه اساسي در معماري بيوفيليك بر اين اساس بيانشده كه طراحي و ساخت فضاهاي معماري به شكلي كه يادآور يا محتوي مؤلفههاي طبيعي باشد، ميتواند اثرات مثبتي روي ذهن، احساسات، عواطف و حالات روحي و رواني انسانها داشته باشد. ازاينروي به دليل رشد و توسعه روزافزون شهرها و زندگي شهرنشيني؛ توسعهي هرچه بيشتر معماري بيوفيليك را كه در جهت بهبود سلامت محيطهاي ساختهشده بهواسطهي افزايش ارتباط مردم با طبيعت را ضرورت ميبخشد. از بين مقياسهاي مختلف شهرسازي بيوفيليك، بيشترين رابطهي انسان با فضاي مصنوع در حوزه ساختمانها در فضاهاي مسكوني است يا بهعبارتيديگر هر انسان بيش از هر مكان ديگري عمر خود را در محدودهي مسكوني سپري ميكند. درنتيجه ضرورت طراحي فضاهاي بيوفيليك در محدودهي مسكوني بيش از هر محدوده ديگري در محيطهاي شهري احساس ميشود. مسكن بهعنوان يكي از پديدههاي واقعي از نخستين مسائلي است كه بشر همواره براي دگرگوني مناسب و معقول آن در تلاش است. در دنياي كنوني افزايش بيرويه جمعيت شهرها از يكسو و توسعه بيضابطه از سوي ديگر و همچنين صنعتي شدن بدون توجه به آسايش و سلامت افراد در فضاهاي مسكوني، جوامع بشري را در معرض بحران قرار داده است. با رشد جمعيت و توسعه شهرها، مجتمعهاي مسكوني چندطبقه گونهاي از ساخت مسكن شده و زندگي در اين مجتمعهاي مسكوني روزبهروز در حال افزايش است. بدين منظور كوششهاي فراوان در ساختن واحدهاي مسكوني و توسعه مجتمعهاي مسكوني، صورت گرفته، اما واحدهاي مسكوني ساختهشده، پاسخگوي نيازهاي فيزيكي و روحي ساكنان نيست. ازاين روي با توجه به مسئلهي مطرحشده در اين پژوهش در ابتدا اهداف و ضرورتها ارائه گرديده است سپس تعريف مختصري از طبيعت و تاريخچه ارتباط انسان با طبيعت بيان شده و در ادامه به معرفي معماري بيوفيليك پرداختهشده است. پسازآن بهضرورت انجام اين تحقيق در شهر اصفهان و شهرسازي بيوفيليك پرداختهشده و درنهايت به تعريق مختصري از مسكن و مجتمعهاي مسكوني و در آخر مجتمع مسكوني بيوفيليك پرداختهشده است. از آنجايي كه نمونه ي اجرايي از مجتمع مسكوني بيوفيليك دردنيا موجود نبود، ابتدا پروژههايي كه با اين رويكرد ساخته و يا بازسازيشده اند از كتابهاي لاتين نمونههاي موردي معماري بيوفيليك برسي و تحليل شدند و درنهايت دو عدد از مجتمعهاي مسكوني خارجي كه بيشتر الگوهاي اين رويكرد را دارا بودند تحليل و بررسي شدند؛ و جدولهايي تحت عنوان الگوهاي طراحي بيوفيليك بكار رفته در آنها استخراج شدند. بر اساس نتايج حاصل از تحليل نمونههاي موردي و مطالعات انجامشده راهكارهايي ارائه گرديده است و درنهايت بر اساس مطالعات و نتايج ، مجتمع مسكوني بيوفيليك در شهر اصفهان منطبق بر راهكارهاي بهدستآمده از پژوهش درجهت باز گرداني كيفيت فضاها از طريق ايجاد ارتباط ازدسترفته بين طبيعت و معماري ،طراحي شده است.
دوشنبه ۰۹ دی ۹۸ | ۱۶:۴۶ ۸۰ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است