در چند سال اخيرهتل و هتل داري و ايجاد اقامتگاههاي جنگلي و مطالعات اقامتگاه كوهستاني به صنعتي واقعي تبديل گرديده و از گسترش سريع و فوقالعادهاي برخوردار بوده است، به طريقي كه مانند هر محصول صنعتي ديگر توليد ميشود به طوري كه اين محصول صنعتي از قوانين و ظوابط بازار و محاسبات سودآوري تبعيت ميكند. بدون شك تأثير اين تحول از يك سو بهبود سطح نسبي خدماتي است كه در هتلها از هر نوع عرضه خواهد شد و از سوي ديگر به تنزل چشمگير كيفيت معماري چه در سيما و چه در درون آن خواهد انجاميد. بر همين اساس اهميت اين موضوع فراتر از آن است كه از روشهاي به اصطلاح«سريع و عقلاني» كه معمولا ميتوانند خواستهها را برآورده سازند، استفاده شود، يعني نميتوان و نبايدبه نوعي « كمال ارزانقيمت» دست يافت بلكه بيشتر بايد به كمك معماريائي هماهنگ و منطبق با نيازها و با سازماندهي در خور، به طيفي از فضاها دست يافت كه قابل زنجيره شدن و تكرار مشابه از يك مكان به مكان ديگر با تشابهات اغراقآميز در جزئيات آن يعني فضايي بدون هويت نباشد، بلكه فضايي باشد مأنوس، كه به آن ميتوان احساس تعلق نمود. مقولهاي كه در اين پروژه به آن پرداخته ميشود، طراحي اقامتگاه در محدوده شهر ميباشد. در اين مطالعات سعي شده است پس از شناخت دقيق نوع مسافرين شهر اردبيل و قصد اصلي اين مسافرين و نيز كمبودها و نيازها ، به شناخت عملكردي فضاي رساله اقامتگاه كوهستاني و تعيين نوع مطلوب اقامتگاه در وضعيت فعلي شهر و در نهايت مكانيابي مناسب در محدوده مورد نظر و سپس به طراحي بپردازيم.